در دنیای پر هیاهو و شلوغی که امروزه در آن زندگی می‌کنیم، یافتن لحظاتی برای آرامش و سکوت ذهنی می‌تواند به یک چالش تبدیل شود. سروصدای مداوم محیط، ذهن ما را آشفته و تمرکزمان را مختل می‌کند. اما چه می‌شود اگر راه حلی برای غلبه بر این مشکل وجود داشته باشد؟

نویزهای رنگی، ناجیان عصر حاضر!

شاید تا به حال نام نویزهای رنگی به گوشتان نرسیده باشد. اما این نویزها که شامل نویز سفید، صورتی و قهوه‌ای می‌شوند، می‌توانند یار و یاور ما در رسیدن به آرامش و تمرکز باشند. در این مقاله قصد داریم به بررسی فواید شگفت‌انگیز این نویزها بپردازیم و به شما بگوییم که چگونه می‌توانند زندگی‌تان را متحول کنند.

نویز سفید چیست؟

نویز سفید شامل تمام فرکانس‌های قابل شنود توسط گوش انسان به طور مساوی است. به عبارتی، گویی صدایی شبیه به خش‌خش برگ‌ها یا بارش باران ملایم را می‌شنوید.
فواید شگفت‌انگیز نویز سفید:

بهبود کیفیت خواب:

مطالعات علمی متعددی نشان داده‌اند که نویز سفید می‌تواند به طور قابل توجهی کیفیت خواب افراد را بهبود بخشد.

کاهش استرس و اضطراب:

نویز سفید می‌تواند با فعال کردن سیستم عصبی پاراسمپاتیک، به آرامش ذهن و کاهش استرس و اضطراب شما کمک کند.

افزایش تمرکز:

نویز سفید با مسدود کردن حواس‌پرت‌کن‌ها، به شما کمک می‌کند تا بهتر تمرکز کنید و کارهایتان را با دقت بیشتری انجام دهید.

کاهش درد:

مطالعات نشان داده‌اند که نویز سفید می‌تواند در کاهش درد، به خصوص دردهای مزمن مانند دردهای مفصلی و میگرن، موثر باشد.

نویز صورتی و قهوه‌ای چه تفاوتی با نویز سفید دارند؟

نویز صورتی و قهوه‌ای نیز شبیه به نویز سفید هستند، اما تفاوت‌هایی در طیف فرکانسی آنها وجود دارد.

نویز صورتی: فرکانس‌های پایین‌تر را بیشتر از فرکانس‌های بالا تقویت می‌کند.

نویز قهوه‌ای: فرکانس‌های بسیار پایین را بیشتر از نویز صورتی و سفید در بر می‌گیرد.

برخی از افراد معتقدند که نویز صورتی و قهوه‌ای برای خواب و آرامش بهتر از نویز سفید عمل می‌کنند.

نحوه استفاده از نویزهای رنگی:

شما می‌توانید از نویزهای رنگی به روش‌های مختلفی استفاده کنید:

دستگاه‌های مخصوص تولید نویز سفید: این دستگاه‌ها انواع مختلفی دارند و می‌توانید با توجه به نیاز خود دستگاه مناسب را تهیه کنید.

اپلیکیشن‌های گوشی‌های هوشمند: اپلیکیشن‌های متعددی وجود دارند که صداهای نویز سفید، صورتی و قهوه‌ای را پخش می‌کنند. بسیاری از این اپلیکیشن‌ها رایگان هستند.

صداهای طبیعی: برخی از صداهای طبیعی مانند بارش باران، وزش باد ملایم یا سوت امواج دریا نیز می‌توانند اثرات مشابهی با نویزهای رنگی داشته باشند. می‌توانید از این صداها برای رسیدن به آرامش و تمرکز استفاده کنید.

توصیه‌هایی برای استفاده از نویزهای رنگی:

با صدای کم شروع کنید: شاید در ابتدا صدای نویز برایتان کمی عجیب به نظر برسد. بنابراین بهتر است با صدای کم شروع کنید و به تدریج آن را افزایش دهید.
مدت زمان استفاده را تنظیم کنید: نیازی نیست که کل شبانه‌روز به صدای نویز گوش دهید. استفاده از نویز سفید برای مدت زمان یک تا هشت ساعت در طول خواب می‌تواند مفید باشد.
به سلیقه خودتان گوش کنید: برخی از افراد نویز سفید را ترجیح می‌دهند، در حالی که برخی دیگر نویز صورتی یا قهوه‌ای را برای خود مناسب‌تر می‌دانند. صداهایی را امتحان کنید و ببینید کدام یک برایتان آرامش‌بخش‌تر است.

جمع‌بندی:

نویزهای رنگی با وجود ماهیت ساده خود، می‌توانند فواید قابل توجهی برای سلامتی ما داشته باشند. این نویزها به ما کمک می‌کنند تا خواب بهتر و آرام‌تری داشته باشیم، استرس و اضطراب خود را کاهش دهیم، بهتر تمرکز کنیم و حتی درد را کمتر احساس کنیم. پس چرا این نغمه‌های آرامش را امتحان نمی‌کنید؟ شاید کلید داشتن خوابی راحت و ذهنی آرام در دستان شما باشد.

اپلیکیشن “من خوب من” را برای استفاده از مجموعه کاملی از نویزهای رنگی برای خواب بهتر، کاهش استرس و افزایش تمرکز، دانلود کنید.

منابع علمی:

توجه: این مطلب صرفاً جنبه اطلاع‌رسانی دارد و نباید جایگزین مشاوره پزشکی شود.

شیوع کرونا و بیماری کووید ۱۹ تغییرات بزرگی را در زندگی همه ما ایجاد کرده است. دنیایی که اکنون در آن زندگی می کنیم دیگر مانند سابق نیست و خیلی چیزها تغییر کرده و تغییرات بیشتری هم در انتظارمان هست. اما مواجه شدن با این تغییرات بزرگ کار ساده ای نیست و استرس و دلشوره و نگرانی را با خود به همراه دارد.

در این قسمت از تجربه های مینا در مواجه با یک اتفاق ناخوشایند و بزرگ در زندگی اش می شنویم. او از راهی که برای زندگی کردن و به آرامش رسیدن با آن تغییر بزرگ یافته است برایمان می گوید.

 

در این قسمت، قصه صوتی برای خواب بزرگسالان، به سراع یک صدای خاطره انگیز و آرامش بخش برای متولدین دهه شصت و هفتاد رفته ایم، گوینده نام آشنای شب های کودکی مان، خانم مریم نشیبا قصه گوی شب بخیر کوچولو، قصه ای زیبا را به همراه موسیقی، و ضداهای آرام کننده ظبیعت برایمان می خواند تا آرام آرام هرچه که امروز اتفاق افتاد را از یاد ببریم و در خوابی خوش غرق شویم.

یکی از روش های غلبه بر بی خوابی و رفتن به خواب عمیق گوش دادن به قصه های خواب آور صوتی برای بزرگسالان است. شب ها قبل از اینکه به خواب بروید وقتی توی تختتان هستید یک قصه شب برای بزرگان صوتی را در اپ من خوب من گوش دهید تا در آن قصه غرق شوید و به خواب عمیق بروید.

برای شنیدن قصه های خواب آور صوتی رایگان می‌توانید اپ من‌خوب‌من را دانلود کنید.

دانلود رایگان

نسخه وب اپ آیفون

برای گوش دادن به قسمت های دیگر پادکست من خوب من چند روش وجود دارد. روش های گوش دادن به پادکست

تو خیلی بی عرضه ای، خیلی احمقی، خیلی ساده و زودباوری، تو از عهده این کار بر نمی آیی، تو مثل بقیه مردم نیستی، خیلی زشتی، نگاش کن! چه دماغ گنده و بی ریختی داری… اگر کسی هر روز و هر وقت که می خواهی کاری را انجام بدهی بهت بگوید، در برابرش چکار می کنید؟ قطعا هیچ کدام از ما دوست نداریم و اجازه نمی دهیم کسی با ما یا دوستانمان اینطوری حرف بزند. پس چرا ما این حجم از بی رحمی را وقتی داریم با خودمان حرف می زنیم بکار می بریم؟

همه ما یک صدای درونی داریم که بر روی احساس ما نسبت به خودمان بسیار تاثیر دارد. این صدای درونی مانند یک مربی بداخلاق و زورگو در مغز ما بر علیه ما بر سرمان داد می زند. این صدای درونی پر است از افکار و باورهای منفی و رفتارهایی که خوبی ها و توانایی هایمان را همیشه زیر سوال می برد و اعتماد به نفسمان را داغان می کند. درواقع بد ترین دشمن ماست.

این صدای منتقد درونی مدام ما را به رفتارهایی وادار می کند که همواره خودمان را تخریب کنیم. فکرهایی از این دست که تلاش کردن فایده ایی ندارد و همان بهتر که بی خیال بشویم. همواره ما را با دیگران مقایسه می کند و خوبی های دیگران را در برابر ضعف های مان می گذارد. همیشه به ما می گوید که دیگران می خواهند از تو سوء استفاده کنند و در ما احساس خشم و نفرت نسبت به دیگران و یک دیدگاه منفی نسبت به دنیا بوجود می آورد.

این صدای منتقد درونی گاهی وقت ها می تواند ما را گول بزند و لحن حمایتی به خودش بگیرد و ما را به انجام کارهایی مخرب ترغیب کند. برای مثال به شما می گوید امروز روز سختی داشتی عیب نداره یک نخ سیگار دیگه بکش یا یک پیک دیگر مشروب بخور. اما به محض اینکه نخ سیگار یا پیک دیگر مشروب مصرف کردید آن صدا، فورا لحنش را تغییر می دهد و شما را سرزنش می کند که چه آدم بیچاره ای هستی و نمی توانی رفتارت را کنترل کنی.

اگر چه هر کسی درجاتی از این صدای منفی را در ذهن خود دارد اما در بسیاری از ما این صدای منفی در ناخودآگاه ما اتفاق می افتد و در بیشتر موارد ما این حرف های مخرب را ناخودآگاه به عنوان حقیقت می پذیریم.

این صدا از کجا می آید؟

به اعتقاد روانشناسان این صدا از کودکی ما و روش تربیت مان و مدل بزرگ شدنمان می آید. حرف ها و انتقاداتی که والدین ما یا اطرافیانمان در کودکی و در مسیر رشدمان به ما گفته اند به مرور در درون ما نهادینه شده است و تصویر ما را از خودمان شکل داده است.
بچه ها، رفتارهای والدین خود را به دقت زیر نظر می گیرند. وقتی پدر و مادر عکس العمل شدیدی را نسبت به اشتباهات کودک انجام می دهد تصویر کودک از خودش به شدت زیر سوال می رود و اعتماد به نفسشان از بین می رود. یا وقتی پدر یا مادر در یک جایی به شدت اعصاب شان خورد می شود و خودشان را می بازند یا خیلی عصبانی می شوند، کودک این را به خود می گیرد و در درونش نهادینه می شود. البته این موضوع فقط به پدر و مادر محدود نیست. برادر و خواهر یا همکلاسی های قلدری که بچه ها را اذیت می کنند و مسخره می کنند،‌ معلمانی که دانش آموزان را تحقیر می کنند و جامعه در ابعاد بزرگ تر، منشاء ایجاد این صداهای منفی در درون ما هستند.
وقتی بزرگتر می شویم بیش از پیش متوجه این صداها می شویم. اگر کمی بیشتر دقت کنیم این صداها را در بخش های مختلف زندگی مان می توانیم تشخیص بدهیم که دارد اعتماد به نفس ما را نابود می کند. این صداهای منفی بر روی روابط عاطفی ما تاثیر می گذارد، توانایی های کاری ما را بی ارزش می کند، و زندگی اجتماعی مان را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد.

روش هایی برای غلبه بر صدای منتقد درونی:

روش اول: این صدای منتقد را شناسایی کنید

به حرف هایی که به شما می زند دقت کنید. اگر می توانید این حرف ها را جایی بنویسید و آن ها را بخوانید. به اینکه اغلب در چه زمانی یا مکانی هستید که این صداها سراغ شما می آیند دقت کنید.

روش دوم: این صدای منتقد را از خودتان جدا کنید

برای این کار فکر کنید انگار با یک شخص غریبه روبرو شده اید. مچ آن کسی که حرف های منفی را در ذهنتان می زند بگیرید و جوابش را بدهید. برای مثال وقتی در ذهن شما چیز منفی می گوید به او بگویید خودتی! مثلا اگر می گوید خیلی زشتی بهش بگید زشت خودتی!

روش سوم: به خودتان یادآوری کنید که این افکار گذرا و موقتی هستند

افکار و احساسات شما درمورد خودتان لزوماً درست نیستند. فکر شما هم مثل فکر همه‌ی آدم‌های دیگر ممکن است تحریف شود و تحت‌تاثیر تعصبات و حرف های اطرافیان و جامعه قرار گیرد.

روش چهارم: روی فرد منفی درونتان یک اسم مسخره بگذارید

اگر سفرهای گالویر را به خاطر داشته باشید شخصیتی بسیار منفی‌باف در آن بود به اسم «گلام» که در برخورد با هر مسئله با لحنی خاص می‌گفت: من می‌دونم و مدام با همه چیز مخالفت می‌کرد. می‌توانید این اسم را به صدای منفی درونی‌تان بدهید!

وقتی به منتقد درونی‌تان با اسمی خنده‌دار فکر کنید، متوجه می شوید که لزومی ندارد به حرف های گلام خیلی اهمیت بدید و مسخره بودن بعضی از این افکار انتقادی برایتان ملموس‌تر می‌شود.

روش پنجم: فکر کنید با یک دوست حرف می زنید

بعضی وقت ها منتقد درونی ما مثل دشمن خونی مان به نظر می رسد. خیلی وقت‌ها چیزهایی در ذهنتان به خودمان می‌گوییم که هیچ‌وقت به دوستانمان نمی‌گوییم. بنابراین وقتی می‌بینیمد در ذهنتان مشغول این منفی‌بافی‌ها هستید، با خودتان تصور کنید که دارید این حرف‌های منفی را درباره خودتان به یک دوست می‌زنید. آیا حاضرید این طوری درباره خودتان با دوستانتان حرف بزنید؟

روش ششم: قانون ده سال را بکار ببرید

بعضی وقت‌ها توجه به آینده‌ی مشکلات می‌تواند کمک‌ کند که درک کنیم فشاری الان به خودمان می آوریم چقدر حقیقی است. برای این کار یک تمرین ساده بکار ببرید. هر وقت از چیزی خیلی نگران و مضطرب شدید و افکار منفی به شما حمله کرد از خودتان بپرسید: «این چیزی که باعث ناراحتی من شده است در ده سال آینده چقدر برام مهم خواهد بود. اگر ده سال بعد چیز بی اهمیتی می شود بیش از ۱۰ دقیقه برایش وقت نگذارید. یک راه دیگر این است که تصور کنید عقب‌تر رفته‌اید و از فاصله‌ی دورتری دارید به مشکلات نگاه می‌کنید. حتی فکر کردن به دنیا به شکل کره‌ی زمین که خودتان ذره‌ی ناچیزی روی آن هستید یادتان خواهد انداخت که بیشتر نگرانی‌هایتان به اندازه‌ای که فکر می‌کنید بزرگ نیستند. این کار معمولاً بار منفی، ترس و فوریت مشکلاتتان را کم می‌کند.

روش هفتم: صداهای منفی را با جملات و افکار مثبت جایگزین کنید

یک نشانه برای خودتان در نظر بگیرید. مثل یک دستبند، یک انگشتر یا یک جمله ی مثبت که نوشته اید و در جلوی چشمتان قرار دارد. هر وقت افکار منفی و صداهای منتقد درونی به سراغتان آمد به آن نشانه نگاه کردید. این روش در مواجهه با افکار تکرارشوند‌ه‌ی انتقادی مثل «من خوب نیستم» یا «من هیچ‌وقت نمی‌توانم این کار را انجام دهم» بسیار خوب عمل می‌کند.

خوشبختانه تمرین های ذهنی می تواند تا اندازه بسیار زیادی این صداهای منفی و مخرب را ساکت کند. با تمرین های بیشتر می توانیم گفتگوهای درونی مثبت و سازنده تری را بوجود بیاوریم تا زندگی بهتری داشته باشیم.

یک نوزاد را در نظر بگیرید که والدینش برای او مهمانی تولد گرفته اند. پس از اینکه حضار در مهمانی با نوزاد بازی کردند و برایش کلی شکلت در آوردند تا بخندد، و همه بغلش گرفتند، پس از اینکه یک عالمه از او عکس گرفتند و کیک را خوردند و آهنگ گذاشتند و بزن و برقص انجام شد کودک کم کم شروع می کند به عبوس شدن و گریه کردن و بی تابی کردن.

والدین باهوش می دانند که این گریه های نوزاد لزوما نشانه ی چیز بدی نیست و فقط وقت خوابش رسیده است. مغز نوزاد نیاز دارد تا حجم انبوه از همه چیزهایی که دیده و شنیده و تجربه کرده را پردازش، هضم و دسته بندی کند. بنابراین کودک را کنار عروسک هایش می خوابانند و او به زودی به خوابی عمیق و آرام فرو می رود.

والدینش می دانند که پس از یکی دو ساعت خوابیدن کودک، وضعیت به روال عادی بر می گردد.

اما متاسفانه ما حواسمان به این موضوع نیست و چنین کاری را در زندگی خودمان انجام نمی دهیم.

برنامه های زندگی ما معمولا این طور است که هر شب دوستان و آشنایان را می بینیم. روزها کلی کار و جلسه و این طرف و آن طرف می رویم. مدام سرمان توی گوشی است و صفحات دوستانمان را زیر و رو می کنیم. اخبار مختلف را می خوانیم. از اوضاع مملکت حرص می خوریم. با این و آن جر و بحث می کنیم. دیر موقع، شام های سنگین می خوریم، کلی چایی و قهوه در روز می نوشیم و تا دیر وقت بیدار می مانیم. افسوس هم می خوریم که چرا زندگی مان آرامش ندارد و چرا احساس می کنیم داریم دیوانه می شویم.

ما یادمان می رود که چقدر از کودکی ما در درون جسم بزرگ شده ی ما هنوز وجود دارد. در نتیجه خیلی مراقب این نیستیم که زندگی آرامی را برای خودمان داشته باشیم. آنچه که اضطراب و تشویش نامیده می شود در واقع چیز عجیب و غریبی نیست. بلکه اعتراض منطقی مغز خشمگین ماست به اینکه به طور مداوم و بیش از حد داریم به خوردش می دهیم. مغز نمی تواند همه این ها را هضم کند پس به شکل اضطراب و بی خوابی آن را بالا می آورد.

پنج نکته که می توانیم برای آرام کردن زندگی مان بکار بگیریم عبارتند از:

۱. آدم های کمتر، تعهدات کمتر

از لحاظ تئوری، ارتباط با افراد گوناگون و داشتن کارهای زیاد برای انجام دادن امتیاز به حساب می آید. البته از نظر روانی خسته‌کننده و در نهایت خطرناک است. فیلسوف بزرگ نیچه سال ها پیش جمله مشهوری دارد که می توان گفت هنوز هم معنی می دهد. او گفته است:
”انسان ها در دو گروه قرار می گیرند: برده و آزاده. هر کس دو سوم از روز خود را برای خودش نگذارد، یک برده است، اصلا هم مهم نیست دولتمرد، یک تاجر یا یک دانشمند باشد.“

ما باید بدانیم که خیلی از چیزهایی که از نظر جسمی برای مان در طول روز قابل انجام است، انجام دادنشان از نظر روانی عاقلانه و ممکن نیست. مثلا ممکن است شما همزمان توانایی فیزیکی مدیریت یک شرکت پر از مشغله و چالش و در کنار اداره اوضاع و اتفاقات گوناگون در امور زندگی و خانه و خانواده را داشته باشید اما این ها از نظر روانی انرژی بسیار زیادی از شما خواهند کشید و شما را در هم می شکنند.

۲. خواب

به اندازه کافی البته. حداقل ۷ ساعت.
یا اگر نمی توانیم حداقل ۷ ساعت بخوابیم باید این را به خوبی درک کنیم که اگر یک حداقل خواب مورد نیاز بدنمان در ۲۴ ساعت را نداشته باشیم نظم زندگی و حال و حوصله مان به هم میریزد و توان جسمی و ذهنی مان به شدت کاهش پیدا می کند. در نتیجه اگر حالمان خوب نیست و دچار ناراحتی هستیم به دنبال دلایل عجیب و غریب برای آن نگردیم. خیلی وقت ها لزومی ندارد جدا شویم، شغلمان را عوض کنیم یا مهاجرت کنیم بلکه به کمی استراحت بیشتر و عمیقتر نیاز داریم.

۳. رسانه ها و اخبار

می توان گفت یکی از مهمترین دلایل ناراحتی های ذهنی و روانی همه آن چیزهایی است که وقتی سرمان توی گوشی هایمان است به مغزمان وارد می شوند. در طول تاریخ تا کنون چیزی به عنوان «اخبار بیش از حد و اندازه» نداشته ایم. در گذشته اخبار کشورهای دیگر و یا احزاب سیاسی مختلف آن ها به ندرت به گوش مردم می رسید و به دست آوردن آن ها کار سخت و پرهزینه ای بود و به سرعت و فراوانی امروز نبود. از ابتدای قرن بیستم اخبار تبدیل شد به یک کالای مصرفی روزانه و یکی از تهدیدهای بزرگ برای سلامت روان انسان.
هر دقیقه از هر روز ما پر است از اخبار و اتفاقات گوناگون، از فجایع، رویدادهای عجیب، ناراحت کننده، و گاهی برتری و موفقیت افراد در گوشه و کنار این دنیای پر از آشوب که ما نمی شناسیم.

خبرگزاری ها همیشه از نیاز ما برای دانستن فوری آنچه که در کشور و دنیا دارد اتفاق می افتد حرف می زنند. اما آنچه که ما به اندازه مساوی نیاز داریم نداستن و بی خبری است: چراکه ما نمی توانیم چیزی را تغییر دهیم، چرا که اخبار خیلی فاجعه آمیر و ناراحت کننده هستند، چرا که ذهن ما خیلی ظریف است و مسئولیت های اصلی ما به خانه و خانواده مان نزدیک تر است. چرا که ما نیاز داریم تا به جای اینکه قلب و روان ما با اخبار اتفاقاتی که برای دیگرانی که از ما بسیار دور هستند به هم بریزد باید زندگی و گرفتاری های خودمان را مدیریت کنیم.

۴. گرفتاری ذهنی و افکار درهم

بی خوابی و اضطراب انتقامی است که ذهن از ما برای افکار ناخودآگاهمان از ما می گیرد. برای اینکه بتوانیم به آرامش ذهنی دست پیدا کنیم باید زمان هایی را برای خودمان کنار بگذاریم که در آن کاری غیر از دراز کشیدن در رختخواب همراه نداشته باشیم تا فقط فکر کنیم. ما باید به طور خاص به سه موضوع فکر کنیم:

  1. چه چیزی باعث اضطراب من می شود؟
  2. چه کسی باعث درد من شده است و چگونه؟
  3.  چه چیزی مرا هیجان انگیز می کند؟

ما باید محتویات درهم و برهم ذهنمان را پاکسازی کنیم. هر چند ساعت زندگی حداقل به چند دقیقه پاکسازی افکار نیاز دارد.

۵. انتظارات از زندگی

خفن بودن و مشهور بودن ممکن است خیلی خوب و جذاب به نظر بیاید اما یک چیز مهم تر و بهتر سلامت روان و عقلمان است. واقعا اگر می خواهیم زندگی سالمتر و طولانی تری داشته باشیم بهتر است از تلاش برای فتح دنیا دست بر داریم. در واقع این به آن معنی نیست که داریم از روبرو شدن با چالش ها فرار می کنیم بلکه با این کار، تمرکز و حس هایمان را به سوی چالش هایی که مهمتر هستند و بازدهی اصلی در حل آن ها وجود دارد هدایت می کنیم.

داشتن یک زنگی آرام لزوما به معنی منصرف شدن از انجام دادن کارهای پرچالش و رسیدن به اهداف و آرزوهایمان نیست. بلکه عبارت است از درکی خردمندانه است که رضایت واقعی دور از شلوغی های بزرگ، با داشتن یک درآمد مکفی، و بدور از رقابت های دیوانه وار برای برنده شدن در مسابقه رتبه و موقعیت اجتماعی بدست می آید. همانطور که هیجان می تواند زندگی را برای مدتی جالب کند می تواند به مرگ هم منجر شود.

آسان گرفتن زندگی، عقلانیت واقعی است. همه ما به کمی خواب بیشتر نیاز داریم.